سفارش تبلیغ
صبا ویژن
u اولین عشق

دوستی افسرده دل، کمتر می پاید . [امام علی علیه السلام]

[ خانه :: مدیریت وبلاگ :: پست الکترونیک :: شناسنامه ]

1072: کل بازدیدها -

0: بازدیدهای امروز -

0: بازدیدهای دیروز -

 RSS  -

!   پگاه

شنبه 88/3/30 ::  ساعت 10:40 صبح





زندگی پر از حوادث تلخ و شیرینه .تولد شیرینترینه لحظه هاست  حتی اگر بعد از 21 سال وقتی یک هفته از سالروز تولدت میگذره با یک حادثه دوباره متولد بشی .7خرداد بود درست یک هفته بعد از سالگرد تولدم زنگ قلبم با لرزش شروع به صدا زدن کرد .من بودمو قلب ناآرومو بیقرارم با یک دنیا دلتنگی- با حنجره ی پگاه نفس میکشیدم گرمی نفساش وجودمو ازحس پوچ تنهایی رها کرد –روز به روز لرزش قلبم بیشتر میشد-تنها آرزوم دیدار معشوق بود –فکر میکردم 14فروردین ساعت17 توی زندگیم ماندگارترینه لحظه ها میشه اما یک اتفاق غیرمنتظره مبهوتم کرد.شیفته ی دختری شده بودم- حتی توی خیالاتم تا بحال عاشق کسی نبودم –وقتی به پگاه میگفتم دوست دارم عاشقتم میدونستم این جمله ها فقط برای یادآوری علاقم نسبت به جوجومه و نمیتونه ثابت کنه حس بدون جوجو نی نی هم نمیتونه1 لحظه نفس بکشه یعنی چی.روز ها میگذشت و علاقه ی من بیشتر و بیشتر میشد –اگر شبی صدای گرمو نفسای آرامش بخششو ازم پنهان میکرد تا صبح چشمام پر از بارون غم و اندوه بود-قرار ما 21خرداد ساعت 3ونیم بعد از ظهر بود میترسیدم- میترسیدم اتفاقی مشابه هفته ی گذشتش بیفته و افتاد اتفاقی که حتی باعث جدایی پگاه از من شد- اتفاقهایی که این 2روز 2هفته افتاد و تحمل دوری بدون جوجو بودن علاقمو نسبت به اون خیلی بیشتر کرده بود –قرار گذاشتیم 1هفته ازهم دور باشیم اگه نتونستیم دوری همدیگرو تحمل کنیم و همدیگرو فراموش نکردیم دوباره با هم باشیم-ثانیه به ثانیه به یادش بودم- وقتی هوا تاریک میشدو دیگه گرمای خورشید نبود دلم تاریک میشد و قلبم تندتر میزد -3روز بود که دیگه سعید همیشگی نبودم حتی با خواهرم دعوام شد –من مونده بودم و یک قلب خالی از احساس همه ی وجودمو بهش باخته بودم حس میکردم توی زندگی بازنده ام تصمیم گرفتم بدون پگاه زندگی نکنم آخرین سنگمو برای بودن پرتاب کردم اگه صداشو توی دریای قلب جوجوم میشنیدم  یعنی امیدوار به زندگی میشدم و اگه به سنگ دیگه ای میخورد و صدا نمیداد خودمو توی دریای قلبش غرق میکردم –بهش زنگ زدم نمیخاست که من بخاطرش غرق بشم اما برای من نبودنش مثل نبود خون توی رگهام بود .تصمیم گرفتیم دوباره با هم باشیم امروز امتحان داشت براش خیلی دعا کردم امیدوارم لیاقت در کنارش بودنو داشته باشم   


¤نویسنده: سعید

?  نوشته های دیگران( )


!   لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پگاه

vدرباره من

اولین عشق

سعید
عاشق دختری شدم به اسم پگاه اولین باره که احساس میکنم قلبم به عشق کسی میتپه

vلوگوی وبلاگ

اولین عشق

vوضعیت من در یاهو

یــــاهـو

vاشتراک در خبرنامه